بزرگش نخوانند اهل خرد / که نام بزرگان به زشتی برد ( سعدی )
سر بزرگ ، بلای بزرگ / آنچه شخص را به مخاطره می
افکند افکار بلند است.
سنگ بزرگ علامت نزدن است . / طرح های بزرگ و
نقشه های بیش از حد توانائی به انجام رسیدنی نیست.
هر که را سر بزرگ ، درد بزرگ
هر که سرش بزرگتر دردش بزرگتر
بزرگی حمام را باید از سربنیه اش تشخیص داد. /
نخستین برخورد می تواند معرف شخصیت والا یا پست هر کس باشد.
دختر قاضی را ننه بزرگ هم که باشد می گویند دختر
قاضی / فرد اصیل و صاحب نسب در همه حال همان است که هست.
سنگ کوچک هم سر بزرگ را می شکند.
عاقبت گرگ زاده گرگ شود / گرچه با آدمی بزرگ شود
( سعدی )
بخشش از بزرگتر است و گناه از کوچکتر
دیر زائیده زود می خواهد بزرگ کند./ در ریشخند
شتابی نابجا می آورند.
روده بزرگه روده کوچیکه رو خورد . / مزاحی است
در اظهار گرسنگی شدید.
شتر هم خیلی بزرگ است. / بزرگی و شایستگی حرمت به هیکل و جثه نیست.
گوساله که بزرگ شود می شود گاو . / کودک کودن و
بی استعداد در بزرگی نیز چیزی نخواهد شد.
No comments:
Post a Comment