2012-10-28

بز در کتاب کوچه





از بز برند و به پای بز بندند – موی بز را ریسمان کنند و بر گردنش ببندند. از ماست که بر ماست.
بز به پای خودش ، بزغاله به پای خودش. – کسی را به گور کسی نمی گذارند.
بز به پچ پچ فربه نمی شود. – از حرف و سخن کار پیش نمی رود.
بز بدی از گله دارد. – خصال بد فردی محصول جامعه است . 
بزی که صاحبش بالای سرش نباشد نر می زاید.
بز حاضر و دزد حاضر – همه علل و اسباب برای اثبات مدعا ؟آماده است.
بز گر از گله بدر – آنچه که وجودش آشکارا زیانبار است باید از جمع طرد گردد.
بز ماده ، شاخ زرین – مرغی که شغال برد تخم طلا می کرد. 
بز به میش می گوید : دیدم دیدم.
خجالت را بز بکشد که دمش هواست . – این موضوع نباید موجب سرشکستگی تو شود.
دهی که ندارد ری
کار هر بز نیست خرمن کوفتن – گاو نر می خواهد و پیر کهن
بز اگر شیر دهد میش من است – بیگانه اگر وفا کند خویش من است
ش سفید – به بز میگن عبدالرشید
منبع : کتاب کوچه – احمد شاملو 
*

No comments: