2010-10-19

چند جمله برای باغی پربار

آدمی باغبانی را می ماند که با کاشتن نهالهائی در باغچه کوچک دلش ، به زندگیش روحی تازه می بخشد.گوئی که امید را در گرمترین گوشه جانش جای می دهد. همراه با رشد این نهالهای نورس اش زخم چه تیغ ها و نیش هائی که از خار صبر زرد و بوته های وحشی و مارهای سمی به جان نمی خرد و سرانجام نتیجه رنج و زحماتش به درختان جوان تبدیل شده به گل و شکوفه می نشینند. میوه های ترش و شیرین و می خوش اش بر دل و جان خسته باغبان قدرتی تازه می بخشد و بر زخم های کهنه مرحمی دلنشین می شوند. آن وقت است که باغبان با تمام وجودش همصدا و همراه این بیت معجز شبستری نغمه خوان می شود.
آرزو ائیله دیغیم شئی لره اولدوم نائیل / به آرزوهائی که داشتم رسیدم
ایندی راحت وئریرم جانی گل آل عزرائیل / حالا راحت جان می دهم بیا و بگیر عزرائیل
به قول مرحوم دبیر تاریخمان قره گونون عمرو آز اولار / پایان شب سیه سفید است.
نابات سان آی شکر سن
نازلی سان آی قشنگ سن

No comments: