دیشب داشتم فیلم پادشاه عقرب ( اسکورپین کینگ ) را نگاه می کردم. فیلمی که داستانش مربوط به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح و به اصطلاح عهد بوق بود.در یکی از صحنه ها داوین جانسون تا گردن بر خاک دفن شده بود و قرار بود مورچه های آتش زا سر وقت کله اش بروند که همراهش نجاتش داد. در صحنه دیگری دو مرد گردن کلفت پسر بچه را گرفته و بازویش را محکم نگاه داشته و می خواستند دستش را قطع کنند که داوین جانسون به دادش رسید. حالم خراب شد. نگذاشتند طفلک بچه حرفش را بزند و بگوید که دزدی نکرده است. اصلن به فرض که یک تکه زهرمار را برداشته است مگر قطع دست بجز ناقص شدن آدمیزاد ، فایده دیگری هم دارد ؟ یعنی چنین تنبیهی کار ساز است؟ این دنیا عجب وحشی است . از قدیم و ندیم گرفته تا عهد تمدن و قرن بیست و چندمش.
*
ترانه « آخه من واست می مردم » را امشب از رادیو زمانه شنیدم. جواد رجب اف همراه مرحوم هایده به ترکی آذربایجانی خیلی زیبا اجرا کرده است.
متن ترانه در اینجا
*
No comments:
Post a Comment