2009-08-30

لطیفه ، جوک ، طنز ، هجو

چندی پیش با دوستان دور هم جمع شده و همراه با نوشیدن چای داغ و تازه دم وطنی و قورابیه تبریزی از این در و آن در صحبت می کردیم. صحبت به کانال تلویزیونی سوپر ار تی ال و فیلم های مستر بین اش رسید و همین طوری سخن به مقایسه مستر بین خارجه ای با مستر سین وطنی کشید. دست بر قضا میزبان دی وی دی مستر سین را داشت و پیشنهاد کرد نیم ساعتی بنشینیم و با هم این برنامه شاد و خنده دار را تماشا کنیم. دی وی دی را روشن کرد و مردی آمد و یک کمی از خودش گفت که مردم به ایشان مستر بین یا سین یا ببین می گویند اما او افتخار می کند که بچه مسلمان است و از این حرفها. در این موارد ما می گوئیم پاخیلا لعنت یا می گوئیم شکاکه لعنت ، یا می گوئیم ایسته مییه نین گؤزو چیخسین. خوب اینها اصطلاحاتی مانند ، بر چشم بد لعنت و از این حرفها هست. اما بعد از این تعارفات همین جناب مستر سین وطنی شروع به مزه پرانی کرد . آذریه می ره پیش دکتر ، لره سوار تاکسی می شه ، اصفهانیه می ره به آزمایشگاه ، رشتیه کشتی انگلیسی می بینه و الا آخر. حالا اگر آدم میان جمع باشد ولهجه و گویش اش مورد مضحکه قرار گیرد و یک عده بخندند چه حالی پیدا می کند. بجز من آذربایجانی دوست لر و دوست رشتی در جمع نشسته بودند. میزبان که دید برخلاف نیت اش جو شادی به وجود نیامد ، دی وی دی را بست و گفت :« بابا این که شورش را در آورده توی یکی از صحنه ها داشت تقلید صدای حمیرا را درمی آورد . صدایش عین صدای حمیراست. من می خواستم این صحنه را نشان دهم. شرمنده شدم.»
دوست رشتی گفت :« شما چرا شرمنده شدید ؟ شرمنده کسی بشود که غم نان دارد و برای درآوردن نان شب اش هموطن را خرج خنده های مضحک بیننده اش می کند .»
دوست لر گفت :« این مرد آدم با استعدادی است و می تواند از صدا و قدرت تقلیدش بهترین استفاده را بکند. می تواند دوبلر سینما بشود. می تواند برای بچه ها سرودهای زیبا و تاثیرگذار بخواند . می تواند ... »
دوستی دیگر گفت :« بابا سخت نگیرید. خوب کمدین هست دیگر هنرش لطیفه گوئی و طنز و شوخی و جوک است . چه انتظاری ازش دارید؟ این هم یکی مثل لورل و هاردی ، هارولد لوید ، چارلی چاپلین ، مستر بین است این ها هم نباشد، حداقل صمد آقای پرویز صیاد و ظهوری و ارحام صدر و میری وطنی و گروه بابک که می شود . ساعتها نشسته و زحمت کشیده که جوک بسازد که در برنامه اش اجرا کند. طرفداران زیادی هم دارد.»
گفتم :« این یکی مثل آنهائی که اشاره کردی نیست. اگر دقت بکنی مستر بین بیشتر وقتها حرف نمی زند چه برسد به این که لهجه ای را تقلید کند. پرویز صیاد و میری و ارحام صدر و ظهوری کی نانشان را به احساس و عواطف هموطنانشان ترجیح دادند؟ برنامه گروه بابک آذربایجانی است و کاری به دیگر اقوام و لهجه ها ندارند.»به خانه که رسیدم لغت نامه زنده یاد دهخدا را زیر و رو کردم و دیدم که این شخص که لقب بمب خنده وجوک به او داده اند ، نه لطیفه گوی ، نه طنز گو و نه کمدین است . بلکه می توان گفت آدمی است که شوخی و هجو می گوید. البته به معنی صحیحی که در لغت نامه دهخدا آمده است.
*
مختصر معنی لطیفه ، جوک ، شوخی ، طنز ، کمدی در لغت نامه زنده یاد دهخدا
لطیفه :هر چیز نکو ، چیزی نیک ، گفتاری نرم لامی مختصر در غایت حسن و خوبی ، فارسیان به معنی سخن نیکو استعمال می کنند
لطیفه گوی : آنکه لطیفه گوید. آنکه سخن مختصر گوید در کمال حسن و خوبی
شوخی : چرکی ، دناست ، پلیدی
شوخی کردن : بی حیایی کردن ، سماجت کردن ، بی شرمی کردن ، گستاخی و جسارت و دلیری ، چابکی و تهور کردن
مزاح کردن ( یادداشت مؤلف ) در میان عوام شوخی کردن به معنی ظرافت کردن معروف شده است
طنز : فسوس داشتن ، افسوس کردن ، بر کسی خندیدن ، عیب کردن ، سخن به رموز گفتن
طنز کردن : طعنه زدن ، عیبجوئی کردی ، تمسخر کردن
طعنه زدن : عیبجوئی کردن ، توبیخ و سرزنش کردن ، بد گفتن ، خرده گرفتنطعنه آمیز : سخن آمیخته به سرزنش و یبغاره
هزل : در اصطلاع اهل ادب و شعری است که در آن کسی را ذم گویند و بدو نسبت های ناروا زنند
هجو : دشنام دادن کسی را به شعر
اما ویکی واژه در توصیف طنز و لطیفه چنین می نویسد : طنز یعنی بیان هنرمندانه و نقادانه کژی ها و نادرستی ها به قصد اصلاح و نه تخریب . طنز فاخرترین گونه شوخ طبعی است ، که گونه های دیگرش هزل و هجو و فکاهه اند. لطیفه ها از نوع فکاهه اند ، اما آن جا که رنگ و بوی تمسخر قومی یا شخصی خاص می گیرند ، به هجو متمایل می شوند
*
ما وقتی با یکی خیلی صمیمی حرف می زنیم و بعضی وقتها می بینیم که حرف خوبی نزدیم و موجب دلخوری طرف مقابل شدیم ، میگوییم :« ناراحت نشو. جدی نگفتم . به خدا شوخی کردم.» این جمله ما نوعی عذرخواهی غیرمستقیم مودبانه است

No comments: