2009-08-23

آش گوجه فرنگی خاله جان

بعد از آبغوره ، نوبت به درست کردن رب گوجه فرنگی می رسید. بقال سر کوچه قوطی های گوجه فرنگی را به خانه می آورد . ماموریت ما جدا کردن گوجه فرنگی های کال و ریز و شستن و تمیز کردنشان بود. بعد از شستن ، گوجه فرنگی های کال را آن طرف حیاط که آفتابگیر بود پهن می کردند و گوجه فرنگی های رسیده را داخل قابلمه ها یا دیگ بزرگ می ریختند وداخل دیگها مقدار قابل توجهی نمک ریخته ، روی موتورهای نفتی بزرگ جوشانده ، سپس از الک می گذراندند تا تخمها و پوست را از مواد جدا کنند . این یکی از کارهای سخت رب درست کردن بود. زیرا این ماموریت ما بود که با دستها و زور بازویمان ، گوجه فرنگی ها را از الک رد کنیم. نمک موجب می شد که دستهایمان کرخت شود و یکی دو روز نیز با مشکل کرخت شدن و پوست انداختن کف دستمان روبرو بودیم . اما بعدها مدل پختن و رب گرفتن یک کمی تغییر کرد و راحت تر شد . یعنی اول گوجه فرنگی ها را با چاقو به دو یا سه قسمت می بریدیم و داخل تشت های بزرگ پلاستیکی می ریختیم وبعد از تمام شدن کارمان نمک به اندازه کافی می ریختیم و پارچه های توری رویشان می کشیدیم و جلو آفتاب می گذاشتیم.دو سه روز بعد که توری را برمی داشتیم ، می دیدیم که آب صاف و زلال گوجه فرنگی ها ته نشین شده و گوشتها روی آب مانده اند . گوشتها را با کف گیر برداشته داخل قابلمه ها یا دیگ بزرگ می ریختند و روی اجاق های نفتی بزرگ جوشانده ، سپس از الک می گذراندند تا تخمها و پوست را از مواد جدا کنند . حسن روش دوم در این بود که آب صاف گوجه فرنگی دور ریخته می شد و موجب زود جوشیدن و سفت شدن و خوش رنگ شدن رب می شد. مدتی از بعد هم خانمها ابتکاری دیگر یاد گرفتند. آنها دیگر گوجه فرنگی ها را زیاد نجوشاندند ، بلکه یکی دو ساعت روی اجاق گذاشتند تا بجوشد و بعد توی کیسه های بزرگ و تمیز که مخصوص رب دوخته بودند می ریختند و در کیسه را با طناب می بستند و کیسه را از درخت یا میله ای آویزان می کردند و می گذاشتند رب یکی دو شب بماند و آبش از منافذ کیسه بیرون رود. این محصول خوش رنگ تر بدست می آمد. یادش به خیر آن ایام گوجه فرنگی بخصوص در تابستان و فصل رب بسیار ارزان و فراوان بود . ما جوانها هم نمک می پاشیدیم و می خوردیم و هم کار می کردیم. با گوجه فرنگی هائی که خراب و به قول خودمان تیرتامیش شده ، نیز ( بامادور گو له سی ) بازی می کردیم و هنگام کار به همدیگر پرتاب می کردیم. روزی گوجه فرنگی بزرگ و خیلی خرابی را به طرف مهناز پرتاب کردم . طفلکی گیسوی بلندش به چه حال و روزی افتاد. البته او نیز تلافی کرد. وای چه قیافه خنده داری پیدا کرده بودیم. بخصوص که مادرم اجازه نداد بلند شویم و دست و رویمان را بشوئیم. یاد ان روزها به خیر. مادربزرگ هم دعوایمان کرد و گفت :« دخترهای گنده خجالت نمی کشید ؟ اره گئتسئیدیز من یئکه لیخده قیزیز واریدی / اگر شوهر می کردید دختر به اندازه من داشتید.
اما خاله بزرگ با گوجه فرنگی های ریز آش گوجه فرنگی می پخت . این آش نسبت به فصل و پخت آن اسامی گوناگون داشت. در فصل تابستان اسمش ( بامادور آشی ) بود. در پائیز و زمستان که گوجه فرنگی کم یا در دسترس نبود اسم این آش هم ( تورشولو آش ) می شد.اما خاله جان بزرگ این آش را چگونه می پخت ؟
روش پخت آش گوجه فرنگی یا به قول خودمان بامادور آشی ، تورشولو آش
مواد مورد نیاز: آب گوشت یا آب مرغ یا قلم به اندازه کافی ، لوبیا چشم بلبلی ، برنج آش ، بلغور ، تره و جعفری ، نعناع خشک ، آبغوره و یک کمی رب گوجه فرنگی ، پیاز، نمک و فلفل
اول یک دانه پیاز بزرگ را داخل روغن سرخ می کرد. بعد یک کمی رب به این پیاز سرخ کرده اضافه می کرد که قرمز خوش رنگ شود. بعد لوبیا چشم بلبلی را که از شب قبل خیس کرده بود ، همراه برنج و بلغور ونمک و فلفل و آب گوشت یا آب مرغ را به پیاز و رب اضافه می کرد. تره و جعفری خرد شده را نیز به مواد اضافه می کرد. گوجه فرنگی های کوچک را می شست و داخل کاسه ای می ریخت و سپس آب جوش را روی گوجه فرنگی ها می ریخت. بعد از ده یا پانزده دقیقه پوست گوجه فرنگی ها را به راحتی می کند. بعد از این که آش نیم پز شد ، گوجه فرنگی های کوچک را درسته داخل آش می ریخت. بعد از اینکه آش پخته و آماده می شد ، آبغوره اش را نیز اضافه می کرد و اجاق را خاموش کردهو یک کمی نعناع خشک داخل آش می ریخت و با ملاقه هم می زد و در قابلمه را می بست. آش آماده بود. این آش در زمستان با سبزی خشک و رب گوجه فرنگی پخته می شود و به آن تورشولو آش می گویند.
موقع پختن آش گوجه فرنگی یا آش ماست یا هر آش دیگر ، اگر سبزی آش را بعد از پختن آش داخل قابلمه بریزیم و با ملاقه هم بزنیم و بلافاصله در قابلمه مان را ببندیم و شعله چراغ را خاموش کنیم ، سبزیها با حرارت و بخار آش آرام پخته می شوند و داخل غذا خوش رنگتردیده می شوند و عطر و طعمشان تا حدود زیادی حفظ می شود.ناگفته نماند که هر قدر سبزی آش ریز خرد شود همان قدر قشنگ دیده می شود.
انواع آش و سوپ و فرنی و شیربرنج ، نقل سفره های افطاری هستند.

No comments: